دار وندارمه آقا

بی بی جان. . .
گـــــدا نمی خواهی.؟!
دختر بی وفــــــا نمی خواهی. ؟!
کـــــاش می شد ز من سوال کنی
دخترم " کربـــــــلا " نمی خواهی. . !؟
.
.
#دل_ندارم_که_به
#معشوق_زمینی_بدهم
#دل_من_گوشه_صحنت
#به_خدا_جامانده

بایگانی
آخرین مطالب

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

نام تو را بردم زمستانم بهاری شد
در خشکسالی دلم صد چشمه جاری شد
بعد از زمانی که گدایی تو را کردم
دار و ندار من عجب دار و نداری شد
گفتند جای توست دل را شست و شو کردم
پس می شود از خادمان افتخاری شد
می خواستند از هر طرف تو جلوه گر باشی
این گونه شد دور حرم آیینه کاری شد
گاهی اسیری لذت آهو شدن دارد
بیچاره آن که از نگاه تو فراری شد
گرد ضریحت با من و گرد دلم با تو
بی تو دوباره این دلم گرد و غباری شد
من سائل بی چیز اطراف حرم هستم
من سال های سال دنبال کرم هستم
#گدایی#خادمی#دلتنگی
#مشهد#حرم#صحن-ورواق هایش
اللهم الرزقنا
۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۴

دلتنگی های از جنس تورا

چه باید کرد؟!

که هی می آیند

و می روند...

تکلیف دل بی قرار چیست مهدی جان"عج"؟؟؟؟

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۵۶
ستاره به ستاره چرخیدم و 
تو شدی ستاره ام...
کهکشانها کم اوردنددر برابرت...
آسمان زانو زد برای 
تک ستاره اش...
بانوی شیدایی
.
.
.
 زمانم گم شد در تو
در تو
در تو
و حضرت برادرجانت...
چشم هایم را که بستم
تو بودی تنها
تنهای تنها 
بی برادر...
عاشورا نبود
ولی تنهایی ات عمیق بود...
خواب بود شااااید...
نوشتم تورا
عشقت را
هزاران بار...
گفتم یاعلی69بار...
اشک هایم را گره زدم به یاحیدر ها...
باز نرگس های دلم پرپر شد...
مهرم با مهر علی سرشت ...
گفتم 69.ولی ضمیمه اش مهم نبود که چه باشد...
گذشت و گذشت و گذشت
و در آخرفهمیدم که شماره ی دفترخانه عقد
هم
69بود...
69حک شد بر عقد نامه مان
و تو شدی حبیب دلم
و من به گفته ی تو 
شدم "عروس زهرا'س' "...
#عزیز شدن 
#چقدر 
#شیرین 
#است.
یا زینب جانم
دلم#
یک #دنیا#دلشوره#دارد#
از نوع#شب#دهم.
آرام جانم می شوی؟!
۱ نظر ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۸
قرار ها زیاد بود
ولی نشد...
قرار بود یه روزی
یه جایی
مثل رواق های حرم...
من باشم و او
و امام الرئوف مان...
و خطبه ای...
ولی نشد!
قرار بود توی دلم 
با خودم پرسه بزنم صحن آزادی را
و نگاهی و امامی و
 گل نرگسی 
یک صبح جمعه ای 
ولی نشد!
قرار ها 
قرار از دلمان برد
آن هم خیلی زیاد...
نرگس را دوست دارم
قرار های مرا مرور میکند نرگس...
قرارهای عاشقی
۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۲
حرف هایم را که زیر و رو می کنم
سر و تهش 
به بغض میرسم...
به بغضی شبانه
و دلی تنگ
و آه و آه و آه...
آرزوهایم را که می نویسم
سر و تهش 
به تو میرسم
حسین جااااانم....
خیرالامور منی
کاش عاقبتم به تو ختم بشود آقاجان...
کاش کسی بود
که می گفت 
که وقتی دل "جز تو"با هیچ چیز دیگر آرام نگرفت
چه باید کرد؟؟؟!
کاش دلتنگی را بشود درمان!...
کاش ذکرهای شبانه جوابگو بود...
کاش اینجا بودی
اصلن کاش امامزاده حسن هم
کربلا داشت و بین الحرمین...
کاش زودتر 
تمام بشود
این روزهای نبودنت آقا....
۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۲