دار وندارمه آقا

بی بی جان. . .
گـــــدا نمی خواهی.؟!
دختر بی وفــــــا نمی خواهی. ؟!
کـــــاش می شد ز من سوال کنی
دخترم " کربـــــــلا " نمی خواهی. . !؟
.
.
#دل_ندارم_که_به
#معشوق_زمینی_بدهم
#دل_من_گوشه_صحنت
#به_خدا_جامانده

بایگانی
آخرین مطالب

۵۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

مناجات هایم بامولایم یک طرف

مناجات هایت با مولایت هم یک طرف

کی میرسم به تو؛آخر؟!حسین"ع"...

آخرتفاوت تاکجا؟وچقدر؟!!!!

یک لحظه؛ یکهو؛هوای عرفه ات کردم؛حسین...

کاش عشق را روزی ام کنی؛اربابم...

عشق=طعم شیرین مناجات. ..

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۵۵

میگویند بعضی ها:عشق یک طرفه معنا ندارد. ..

اما. ..من:یک طرفه هم دوست دارمت حسین جان.

اصلن اگربگویی برو؛به من!!!

آهسته میروم وبازدوست دارمت؛حسین. ..

من خسته نمیشوم ازهیاهوی عشق ...

اصلن خدا مرا برای سوز وگداز آفریده است...

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۴۴

دلگیرم ازهوای خودم بی تو؛اربابم 

حق میدهم که نیایی به این هوا؛مولا

این جاهواخفه وغبارآلود است

باران شده ای!!!!

اذن نداری که بیایی به این هوای خفه!!!

دم کرده ایم ومثل گازگرفته ها خفه ایم. . .

اینگونه شده که گرفته غبارغم مارا. . .

اما...بیاوببار براین هوای خفه

دل مردگی بخدا؛درد دارد حسین.. .

میمیرم وبرچسب مرگ این دلم

پای خودت زده میشود حسین...

من درهمین هوای خفه ؛آبرودارم

ای آبروی دلم؛بیا؛ ببین؛فقط؛هوایم را...

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۳۶

خواندم #جایی#مطلبی#با این مضمون:

همسرت که "حسینی "باشد،

تو را "زهیر"خواهد کرد...

وگرنه عشق زمینی،زمینت میزند...!

حسین جان تو که باشی به یکباره آسمان به زمین می آید

من می مانم و یک دنیای اسمانی...

عشق هم از جنس خودت زیباست،حسین جان...

قربان جنست...اربابم.

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۰

درست است :

حسین جان،

دل ندارم که به معشوق زمینی بدهم

دل من گوشه ی صحنت بخدا جامانده...

۱ نظر ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۲

کاش همه مثل تو بودند؛حسین جان...

می دیدند و می گذشتند؛ازچیزهایی که نباید دید...

ازچیزهایی که دیدنش غلط است و بیان کردنش غلط تر...

کاش همه مثل تو بودند؛

که چشمهایشان را به روی خیلی غلط ها می بستند...

این عوضی دیدن ها آدم را عوضی بار می آورد"عوضی"

حسین جان؛بگیرازمن این چشم هارا...

من میخاهم "تو"" باشم...

۰ نظر ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۵۵

لحظه های دلخوریت ازمن ؛

چقدر به چشم می آید...

اصلن انگار خودم هم؛ منضجرم ؛این وقتها؛ ازخودم...

حس تلخی ست؛ شبیه به عذاب وجدان...

یا چیزی شبیه به گم شدن چیزی در درون آدمی...

این لحظه های غفلت؛ نبین مرا؛ آقا...

عشقم؛ عمرم؛ که توباشی وباوجود این لحظه ها

که نباشی. ..عشق درمن میمیرد؛ اربابم...و 

نفرت ازخود؛ مرا سراسر درهم فرومیشکند. . .

این نفرت رابکش و به آغوش قلبم برگرد؛ وعشق را به من ارزانی دار...

آری حسین جان؛ من به توزنده ام وزندگی میکنم...

از من نگیر؛ عشقم را؛ دلخوشی ام را؛ خود خود خودت را...

ای بهترینم. . .بمان درمن...

۰ نظر ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۴

پیمان ببندم باتو؛ ای کاش. . .

مثل همان پیمان امروز. . .

عقدی بخوان بین من و قلبت حسین جان...

عقدی که ازجنس خدایت باشد؛ارباب. . .

هرچند هم ،من بشکنم پیمان خودرا؛ 

این دل خیالش راحت است؛ ازسویت ارباب. . .

جنس وفای تو؛ حسین جان؛ ازجنس عباس است؛آقا. . .

من بی تو دربیراهه ها؛هستم؛ حسین جان. . .

جان علمدارت؛ بمان بامن ؛حسین جان؛ . . .

۱ نظر ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳

خدا جان:

یک عمر اسیر این نفس شدم...

یکبار مرا اسیر اربابم کن،

یک عمر عقیله ام شود "زینب او"...

۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۱۶

کم گذاشته ام؛ولی نبین...

آدم که کم می آورد؛کم میگذارد. ..

این هم دلیل!!!

اصلا بیاومرا دوباره به مجلست ببر...

دلتنگ روضه هایت شدم؛ حسین...

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۰۱