معصومه ی رضا باشهدا
پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۹ ق.ظ
شهر پرشده از یاد ورنگتان
این روز وشبها
همه جا بوی شهادت می دهد...
ولی هنوز آلودگی شهر هم نه
آلودگی خودم؛
نمی گذارد استشمام کنم عطرتان را...
این روزها کربلای 5خانه به خانه نفس گیرمان کرده!!.
و یادواره هایتان هوایی تر...
این روزها
یادگار جنگ ها را خیلی زیاد دلتنگم؛
مثل رهبرجانم سیدعلی؛
مثل حاج حسین؛
مثل کربلایی پارسا...
اما تنها به مزار شهید گمنامی
اکتفا میکنم...تا آرام بگیرم.
جایی که آرامگاه من است حقیقتا.
یادواره ی شهدای کربلای 5قرار از من برده!!!.
جایی که عطرقدم های آقاجانم
امام رئوفم"رضا"را میدهد...
کجا بودن شهدای گمنام کربلای پنج
میگوید
که چرا عطر رضا"ع"دارند؟!!!!!
وچقدر براستی شهیدرضانام دارد شلمچه؟؟؟!!!!
توی ذهنم همیشه شهدای گمنام
رضا هستند!!!
جایی که علی بن موسی قدم گذاشت؛شد کربلای ایران!!..
دوس دارم فرداشبی
جایی باشم که صاحب اصلی اش
امام رئوف هم هست!!!.
دوست دارم فرداشبی
زائر شهدای شلمچه باشم.
دوست دارم سکوت کنم یک فرداشبی را...
تا شهدای کربلای پنج تا می توانند "بارم کنند"...
در کربلا زینب "س"حسینش را تنها نگذاشت!
پس شک ندارم فرداشبی
"فاطمه ی معصومه"هم رضایش
را تنها نمی گذارد در جمع شهدا...
دلم گرفته# برای #جمع# باصفایتان #شهدا.
مرا# پسم# نزنید.
۹۴/۱۱/۰۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.