دار وندارمه آقا

بی بی جان. . .
گـــــدا نمی خواهی.؟!
دختر بی وفــــــا نمی خواهی. ؟!
کـــــاش می شد ز من سوال کنی
دخترم " کربـــــــلا " نمی خواهی. . !؟
.
.
#دل_ندارم_که_به
#معشوق_زمینی_بدهم
#دل_من_گوشه_صحنت
#به_خدا_جامانده

بایگانی
آخرین مطالب

می نویسم سیل

می خوانم:او خواهد آمد....

می نویسم زلزله

می خوانم:او خواهد آمد....

می نویسم گرانی و اغتشاش

می خوانم:او خواهد آمد....

می نویسم آلودگیِ هوا

می خوانم:او خواهد آمد...

می نویسم شهادتِ سردار

می خوانم: او خواهد آمد...

می نویسم سقوط هواپیما

می خوانم:او خواهد آمد...

می نویسم کرونا

می خوانم :او خواهد آمد...

می نویسم کُشت وکشتار مسلمانانِ هند

می خوانم: او خواهد آمد...

اینها همه بهانه اند;

زمین تو را می خواهد امامِ مهربانم....

#اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۰۰

چقدر سخته که

یک روز صبح ازخواب که بیدار شدی

ببینی ...حرف بزنی....

اما نفهمی بقیه چی میگن!!!!!!

و سخت تر از اون اینکه

بقیه بهت بخندن و بگن دیوونه

و دخترات ذره ذره به این تمسخر;آب بشن...

امشب یادِ اون لحظه ای افتادم که

شامیا به اهل بیت "خارجی " گفتن....

یادِ روضه ی سر

یادِ رقیه.....!

قرار بود این روزا;روزای خوبی باشه

اما نمیدونیم چی میخاد سرمون بیاد....

#خدایا شکرت که به من اشک دادی

#الا بذکر الله تطمئن القلوب

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۵۴

چقدر خجالت آوره

بعد از مدتها دوری و بی خبری

حالا تختِ بیمارستان

بشه مکانِ دید و بازدیدِِ خواهر وبرادری....

چقدر آدم دوست داره

دور بشه انقدر که

همینجور آشناها

حتی اسمتم فراموش کنن...

"بابی انت و امی که خجالت دارد

ای همه ایل و تبارم به فدایِ تو حسین"

#دلم_ غربت_ خواست...

#صله ی_ رَحِم _کیلویی چند؟!

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۱۹

چقدر آسون از دردهای دیگران

حرف می زد...

چه راحت مامان و بابا میگفت

پیشِ کسی که هیچکدومو نداشت....

چه بی تفاوت بود به غم های نزدیکانش...

وچقدر ناراحت بود

که شادی های خودش کم شده...بقیه به درررک.

آدم ها گاهی چه بی رحمانه بدجنس میشوند

چه بی رحمانه مهربانی را به خاک میسپارند

#کاش هرچه برای خود میپسندیم

برای دیگران نیز ;همان.

#دنیای_بی_وفا

#رنگی _رنگی های_ بی رنگ

#تظاهر به _خوب بودن

#سلام_ بر _حسین_علیه السلام

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۱۰

شیعه چقدر غریبه

و امروز این غربت ملموس تر از دیروزه...

نمیدونم چندتا سرباز و سردارِ دیگه باید

مایه بذارن از جونشون و آبروشون

برای حفظِ آبروی نظام...

کِی میای آقا؟؟

به خدا قسم ;اومدنت حق رو آشکار میکنه...

به خدا قسم;شیعه دیگه تابِ تاوان های بیشتر نداره...

به خدا قسم;عالَم غرق در عذابِ نبودنته....

دلم به نقطه ای رسیده که دیگه جز تو تمنایی نداره...

داغِ نبودنت روسینه م بدجوری سنگینی میکنه...

شمارو به ایامِ عزایِ مادر ;برگرد...

برگرد ای منتقمِ خون های بی گناه ریخته...

#اللهم عجل لولیک الفرج

#هواپیمای_اوکراین

#فتنه

#مرگ بر _نفوذی

۰ نظر ۲۱ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۳

ترامپ شهید را با مرده یکی میدانست

که احمقانه خیال کرد 

جسمت را که بگیرد;متوقف میشوی!!!!

نمیدانست که شهیدسلیمانی

ذبح عظیم است برای رسیدن به هدفِ نهایی...

خونِ شهید سلیمانی; اسرائیل را نابود خواهدکرد ;

و ظهور حضرت حجت را خیلی خیلی نزدیک...

سربازانِ امام عصر بندِ پوتین هایتان را محکم ببندید

خبری در راه است...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۸ ، ۰۰:۱۱

یک کلام پرسیدم مشهد نمیرید؟؟؟

انگار که دلش خیلی پربود

باتمام خشم واخم گفت :نعععععععع 

نمیدونست به گمونم که

من خشمِ و بغضِ فروخورده ی چندین ساله ام!

که دیگه مدت هاست توی تقویمم دنبال مناسبت نمیگردم

فقط منتظرِ رفتنم

هروقت ;هرزمان ;باهرکی و هرچی!.همین.

حالا این روزها حاج قاسم جای همه مون نائب الزیاره ست

کاظمین;کربلا;نجف;مشهد;قم;وحتی دیدارِ رهبری...!

خوشبحالت سردار...

۰ نظر ۱۴ دی ۹۸ ، ۲۳:۰۷

حاج قاسم

از وقتی خبرشهادتت رسید

همه منقلب شده ایم...

چیزی بسیارفراتر از شهادتِ حججی ها...

حالا دیگر حتی بچه های دهه نودی هم 

طعمِ نفرت از دشمن را چشیده اند

و حالا مِن بعد ما نه تنها با" آمریکا "دشمنی داریم

بلکه پدر کشتگی نیز داریم...

#شهید_سردار_قاسم_سلیمانی

#پدر_کشتگی

#مرگ _بر آمریکا

#مرگ_بر اسرائیل

#مرگ_ بر آل سعود

#مرگ _بر انگلیس

#مرگ _بر نفوذی

۰ نظر ۱۴ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۵

میخوام یادم بره کجام 

میخوام یادم بره دلتنگی هام

اما

تو هرلحظه یادم میاری کجام

یادم میاری اندازه ی دلتنگی هامو

انگار قرارنیست این عذابِ شیرین تموم بشه

انگار قراره هی مدام یادم بیای!!!!!.........

انگار تو بیشتر از من به من دلتنگ تری...

بیا و به این فِراق پایان بده

بیا و قراری به دل بده...

#خلوتِ _حرم

#رواقِ_دارالحکمه

#راهیان_هویزه

#بابُ_القبله

#اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر ۰۸ دی ۹۸ ، ۱۵:۴۸

آی شهدا...

فکرنکنید حواسم نیست

سرم گرمِ روزگار است

ولی هنوز هم 

بی محلی های گاه و بی گاهتان را درک می کنم...

قرارمان چه بود؟!

من فراموشکارم یا شما؟!

من هنوزهم همان نازک نارنجیِ اشک دمِ مشکم!

غمگینم از دوریِ تان...

پژمرده م از هوای بی عطرتان...

امانم دهید به نگاهی و سراغی!...

۱ نظر ۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۵:۴۹