غروب می کند دلم؛ هرآن
درلحظه های نبودنت...
و تو نیستی
که ببینی
غربتت را
در غروب لحظه هایم...
می گیرد
دلم
تمام ثانیه ها
وقتی تونیستی...
این گرفتگی را ؛
کدام مرد آسمانی نمازآیات خواهد خواند؟؟؟!
نشانه ای
تلنگری
تبسمی بنما...
غروب هم اگر زیباست؛
یاد تو زیبایش می کند؛یقینا...
در اولین غروب سال جدید
باز هم نیامدی
تا غروب شد!!!!...
غروب شد؛
شلمچه هم گرفت...مثل دل ها...
دوباره روز از نو
روزی از نو؛
غروب شد...
بازهم فصل جدید انتظار ورق خورد...
غروب های مکرر.
دوباره نیامدی و دلم شکاف خورد...
و به بغض نشست.
دوباره چه جایی غروب میکند دلم
دوباره شلمچه چه میگوید ...
دوباره شهید کیانپور
دوباره خرازی...
دوباره جمع گرفته گان وبغض و
دوباره ندبه و شیون...
دوباره دعا
دعای فرج...
دوباره خاک های ترک خورده!...
دوباره چه جایی غروب میکند دلم
دوباره حسرت
دوباره بغض زیارت...
و یک نگاه و سلام!.
آه؛سلام حضرت عشق...
سلام حضرت ارباب...
سلام .
دوباره سکوت و دوباره منتظر جواب...
و می دانم
که تاتو دلت تنگ نشود برایم
تا تو دلت نگیرد برایم
دلم به تو راه نمی یابد...
دلم که تنگ می شود و
می گیرد و غروب می کند
برایت...
بیشتر می فهمم که تو چقدر بیشتر دلگیری
و چقدر غروب می کنی هر دم
و چقدر بی تابی...
ویک السلام
میهمان می کنی مرا ارباب...
السلام علیک یا مقطع الاعضا؛حسین جان...
سلام برتو
همان سلام بر مهدی زهراست...
غروب های شلمچه بادعای فرج
شروع میشود
و انتهایش سلام برتوست حسین جان....
السلام علیک یااباعبدالله الحسین.
دوباره مرا ببر تا کربلایت حسین جان.
دلم#تنگ#غروب#کربلاته#حسین جان.