دار وندارمه آقا

بی بی جان. . .
گـــــدا نمی خواهی.؟!
دختر بی وفــــــا نمی خواهی. ؟!
کـــــاش می شد ز من سوال کنی
دخترم " کربـــــــلا " نمی خواهی. . !؟
.
.
#دل_ندارم_که_به
#معشوق_زمینی_بدهم
#دل_من_گوشه_صحنت
#به_خدا_جامانده

بایگانی
آخرین مطالب

قدیم تر ها؛

هوای خاک که میکردم؛

قلمم تنها

نصیب تو میشد!!!.

نگاه نکن که جسور شده ام؛

و از اربابت مینویسم؛

ولی هنوز هم؛

به یاد روزهای نوجوانی ام

با تو

اشک میریزم؛

به یاد همان دفتر کاهگلی خاکی!!!

تو شروع فصل عاشقی من

با"حسین"بودی...

گاه و بی گاه

به یاد همان روزها یادم کن؛سیدجان!!!.

بی هیچ بهانه ای هوایی شده ام؛انگار...

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۶

کوچه؛

مادر؛

سیلی؛

غیرت!!!...حسن.

حسن؛

حسن.

دروسط# کوچه #تو را# میزدند

کاش# به جای #تو# مرا #میزدند

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۲

سر ندارم

بدهم؛

حیف!.

ولی؛

در عوض

دلی دارم ناقابل...

این دل برای"تو"هزار زخم میخورد!!!.

زخمی ام#آیا#دوایم#میدهی؟!.

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۱

استاد عزیز؟

شما چرا؟!!!!

فقط همین را کم داشتیم

که جناب استاد پناهیان

مارا ازسفر

معاف کنند!!!

وآوازه ی" نرفتن مان "فرو بریزد رویاهامان را ...

یا حتی جناب"عین لام"؛

باجملاتی مارا به جهاد اکبر دعوت!.

آقایان محترم؛

لطفا برای "درد"ما نسخه نپیچید!!!.

نمیرویم خیالتان راحت...

اربعین#ایران#بمانم#بی گمان#دق#میکنم.

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۷

درها که بسته میشه؛

کسی آروم صداش میاد؛

معلومه که پشت در کسی هست!!!

ولی دوس نداره درو واکنه!زوره؟!

حالا بشین پشت در و

زار بزن به حال خودت!!!

که یقینا ؛

همه جای کارات میلنگه؛

نه یه جا....

التماس را فقط عاشقان میدانند!!!

آن ها که برای لحظه ای عاشقی با تو

تمام سال را ضجه میزنند!!!

و "تو"

ناز میکنی همچنان"حسین"

درست مثل"رقیه ات"؛

سه ساله شدن را همه دوست دارند؛حتی خودت!

عشق یعنی :دیده بردر دوختن

عشق یعنی:در فراقش سوختن

آشوبم#آرامشم#تویی#حسین جان.

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۶

چله ی یاسین گرفته بود؛

تا پاسپورتش؛

پیداشود!!!

به چهل نرسیده؛

امروز پیداشد!!

یعنی چله باید میگرفتم حسین؟!

همه#دارن#میان#

وما#چشم#انتظاریم#هنوز.

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۴:۱۶

خواهرش میگفت:

به او که رسید؛

مادرش به جای لالایی؛

روضه میخواند؛

تا بخوابد!!!!

از علمدار؛

وبیشتر حسین...

خواب که میشد؛

روضه ها رسیده بود

به شام 

به "زینب"...

تازه فهمیدم چرا "حسین"آرام جانش شده

و خط به خط از"حسین"می گوید...

خدا #عمرتان# دهاد #مادر.

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۴

گوشه هایی از تو گاهی

درد میگیرد درمن

که حتی

خودت هم نمیفهمی چطور!!!

غریزه است؟

یا حسی خداداد؟!

گاهی سرت برای دردسر درد میکند!!

چرا؟؟؟!

تنها تو را دعامیتوانم؛باورکن...

۰ نظر ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۵۰
پیاده روی برای خدا یا پیاده رفتن تاخدا؟؟
 پیاده روی عبادت است و پیاده رفتن جهاد...
 به عابدان بهشت میدهند و به مجاهدان جنت...
 عابدان به حورو قصورسرگرم
ومجاهدان به نعمت شهود مستغرق..
 عابدان تن به رنج مبتلا کنند ومجاهدان دل به یار سپارند...
 عابدان را به سلام ملایک بنوازند
و مجاهدان را به سلام حضرت سلام  پذیرند...
 پس خوشا به حال آنانکه
پیاده به سمت خدا میروند....
یعنی هرچیز غیر
 از "محبت دوست "را از دل پیاده نموده
 ودل به او سپرده 
ورهسپار "کوی دوست "میگردند...
و پیاده روی اربعین
پیاده رفتن تا خداست..
اول دلت را میبرند و مقیم کوی یار میکنند.
آنگاه پایت را قوه رفتن دهند و توفیق پیمودن...
 اللهم الرزقنا.
۰ نظر ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۳

 وقتی تمام دور و برم

حرفشان میشود" تو"

من؛

چگونه خودم را به بی خیالی بزنم"حسین جان"...

بهانه ی صبح و شبم نه!!!

ای ثانیه های دلگیر خوش ام؛

با تو عجین...

دارم تمام میشوم "حسین"؛!!!!!.

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۴