دار وندارمه آقا

بی بی جان. . .
گـــــدا نمی خواهی.؟!
دختر بی وفــــــا نمی خواهی. ؟!
کـــــاش می شد ز من سوال کنی
دخترم " کربـــــــلا " نمی خواهی. . !؟
.
.
#دل_ندارم_که_به
#معشوق_زمینی_بدهم
#دل_من_گوشه_صحنت
#به_خدا_جامانده

بایگانی
آخرین مطالب

جنگ که به داخل بکشد

کشمکش ها که داخلی بشود

بین "مثلا خوبها"؛؛؛

آنوقت است که امام عصر می آید....

چنددستگی بیداد میکند

هرگروه به گروهک هایی تقسیم میشود...

آدم ها روی واقعی شان ته میکشد

به ته که میرسد

ته خط

خوب نشان میدهندش...

خوب را از بد نمیشود شناخت

نمیشود گفت خوب کیست و چیست!!!!.

دقایق نود را دوست دارم

ترسوها خوب ریزش میکنند...

بحران را دوست دارم؛

مرد خوب از نامرد شناخته میشود؛دربحران...

هیچ کس نه آنقدر خوب است درنظرم

که راهش را شیعه شوم

و نه آنقدر بد که سرزنشش کنم...

خوف و رجا

حسن ظن و سوء آن...

برای من تنها خوب عالم

تویی

که تنها راهش را 

و رسمش را

و رفتارش را شیعه ام...

#خوف

#رجا

#شیعه

#تنها

#اللهم عجل لولیک الفرج.

۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۴۴

خانه به خانه تابه من

آیه به آیه تا به  "تو"

او؛من

من؛او

تا به کی "جز تو" ادای مسلمانی؟؟؟!

بیا

از ما که یار نمیشود؛بیا...

بیا خراب کن و از نو بسازمان؛بیا.

۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۳۲

رز سرخ دادبهم

عصبی شدم

انگار هیجی نمیدونستم از الانش...

لبخندزد و

من گل رو پرت کردم

گلبرگ هاش که پر پر شد

تنها یه عبارت نوشته شد باگلبرگ ها:

شهید نظرمیکند به وجه خدا...

تعجب کردم

و گفتم چی نوشت؟! بازم لبخند زد...

و گفت

گرمایی ای؟

بازعصبی شدم

گفت جمع کن گلبرگارو...

گلبرگارو که جمع کردم

گلبرگا تبدیل شد به یه بادبزن...

ماتم برد...گفتم این چیه؟لبخندزد و

گفت:گفتم که گرمایی ای!!!

یهو از خواب پریدم...

یاد لبخندش توذهنمه مدام!!!!.

و وقتی گرمم میشه

یادش میوفتم!ومدام میگم شهید نظرمیکند به وجه خدا....

#شهادت

#خواب

#شهید مهدی عسگری

#دلتنگی

#زیارت.

۱ نظر ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۱۹

هررفتی 

آمدی داره

خیلی ها باید برن

تا تو بیای...

بهای ماندن تو"سنگین"است...حسین جان

ولی...

کاش

این بار که اومدی

منم باخودت ببری 

پیش مادرت...

#بیاو#ببرمرا#آقا.

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۴

کفگیرم که به ته خورد

دیدم 

هیچکس نیست

جز تو

و صدایت

چه خوب می مانی حسین جانم...

#آمدن ها#زیاااااد#

#شرط ماندن#کجاست؟!

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۲۶

توی ازدحام و شلوغی دور وبرم

و ذهن و خیالم

واین همه کار

این همه کار دقه نودی

دوس دارم 

فقط برای چند ساعت

فراموشی بگیرم

مثل آلزایمریا

یادم بره کجام و چیا میخاد بشه

و بی هیچ اختیاری

صدات بزنم 

همینطوری!

 و توام بمن به چشم همون آلزلیمری نگاه کنی

و هرچی گفتم بگی باشه

گاهی گم بشم و تو پیدام کنی

من بخندم بیخود

توام بخندی بامن

من بگم دوستت دارم

توام بگی عاشقتم

آره؛خوبه گاهی دنیا و دردهاش فراموش بشن

و تموم دردت بشه"حسین"

و تموم سادگیات خرج خودش بشه

خود خودش

حسین.

#من#آلزایمرم#

#تو چی#آقا؟!

پیدام_کن!

۱ نظر ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۲۱

بعضیارو خدا آفریده

تا هی حالتو خوب کنن

دلتو زیرو رو کنن

دلتو آب کنن

هواتو عوض کنن

ببرننت تا آسمون هشتم

این شبا

دلم خوشه هنوزم گوشه و کنار این سرزمین

هست کسایی از همون آفریده ها

که دلتو میسوزونن

عکس سلفی میگیرن بااسمول طلا و

میگن من و سقاخونه 

همین الان یهویی...

خیلی زود میگذره امسال

انقد که

میترسم

مخلوق دیگری سلفی با عمودهای اربعینش را

برایم به رخ بکشد

به بهانه ی اینکه امسال اربعین وایرلس مجهز است اربعین!

حالا این مخلوق

چه طاهره باشد

چه معصومه

چه عین لام...

ولی همه این ها به کنار

باز هم حال و هوای "حسادت"دارد دلم...

ولی

چ خوب چ بد

حسودیم میشه به زائرات؛حسین ...

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۲

دلتنگی هایم را که مرور میکنم

گاهی دلم

برای خاطراتی که نداشته ام تنگ میشود....

برای روزهایی که باعشق

منتظرشان بودم

ولی خدا نخاست تابشود...

این روزها دلم در بیابان های اطراف جمکران میچرخد

وگاهی 

وبیشتر از گاهی

پیاده از همانجا گز میکند تا مشهدالرضا...

دهه ها و چله هارا دوس داشتم از کودکی.

این روزها یاد دلهره های قبل اربعین هستم!

یاد تردیدهای ماندن و رفتن!

یاد انتظار

یاد عشق بازی با تو

یاد زینبت ؛حسین جان

این روزها

زینب جان تو؛یارئوف جانم رضا"ع"

عجیب دلم را میخرد؛رضا"ع"...

زینب رضا؛فاطمه ی معصومه

مرا ببر تا برادر جانت؛بانووووو...

#ولادت

#کرامت

#دهه

#زینب جان رضا

#پیاده تامشهد

#اربعین_دلتنگی

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۸

گم شدم
سپردیم به خودش
خسته شدم
سپردیم به خودش
خوشحال بودم
سپردیم به خودش
غم داشتم
سپردیم به خودش
چرا آخه اینجور مارو اسیر خودش کردی؟؟؟؟!
اخه ما که همسایه ی دیوار به دیوار رئوفش نیستیم...
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا...
#گوهرشاد#میفهمه#حال#داغون#مارو

۱ نظر ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۴۲

نفهمیدن یک درد دارد 

فهمیدن هزار درد!!!!....

چقدرها باید بروند

ودیگر خبری نشود

که چه شدند و چه برسرشان آمد؟؟!!!!

چقدر شهید 

و چقدر حاج احمد بدهیم آقاجان؟!!!!.

تا بیایی....

حرف های پشت پرده زیاد است

ولی

تو نباشی به چکارم آید؟؟؟؟؟!

اللهم عجل لولیک الفرج.

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۲۷