سفر به درون باید کرد
سفر به دوردست ها
به آن من
به آن قسمتی که سرزده نشده مدتها
سفر به عمق وجود
سفری ازجنس خدا
دلم سِیر می خواهد وسفر
ولی به سمت خدا و سمت خودم
نمیشود که بشود ;که بیایی ;مسافرم باشی؟
بمن سفر کنی و تلاطمم باشی;
دلم
قدم های مسافری میخواست
که یک کمی زخدا
هوابرایم داشت
که یک کمی به دلم امید میبخشید
دلم مسافری از ....
حوالی مشهد
ویا زمین خدا
ویاهمین نزدیک...
دلم بهانه ی سِیر
دلم هوای سفر
برای یار غریب
دلم چقدر برای خودم
وهم برای خودت
وهم برای خدا
سفر ز جنس خودت میخواست...
ورق بخور تاریخ;
و بازگرد به عشق...
به موسم سفری "فقط برای خدا"...
ورق بخور برگرد;
فقط برای خدا ;تو ای عزیز خدا....از این سفر برگرد!
اللهم عجل لولیک الفرج.
۰ نظر
۲۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۴