رفوزه شده ام سرکلاس تو بارها
ولی هنوز هم راه میدهی ام حسین...
فلک میکشی ام ؛بکش؛ولی نگو که برو...
بزن در گوشم ولی نگو که برو...
ماه خدایی میرسد چه زود...
و من هنوز نشدم رنگ خدا!!!.
حرم سرای شما چه رنگی ست؛مولا؟؟؟
مسیرشما؛نگاه شما...بدون رنگ که نمیشود؛آقا.
صفا و حال نخواستیم؛
دگر بهار نخواستیم؛
بهم زده بامن خدای تو؛ارباب؟؟
دلم ملاقات میخواهد
دیدار!!!
آن هم ازنوع علما...
رجبعلی.
شاه عبدالعظیم.
کسی که دست کوری را بگیرد و باخود ببرد.
و بنشاند سرجایش.
همان جایی که باید باشد!!!
بایدها و نباید هایمان "آدم"میخاهد
تا سرجایش باشد.
آدمش را برسان خداجان.