بیاو برایم دعا بخوان;مادر"س"
از رفتنت چیزی نمیگذرد
که می آیی;
از مرواریدهای چشمانم
چیزی نمیگذرد
که می آید دوباره...
هی هرچه میگذرد بیشتر به آمدنت دل میبندم
و به رفتنت غصه میخورم...!
انگار دانه به دانه هرچه نذر رسول الله میکنم تسبیحم را
باز دم آخر میرسم به خودت
و به آمدنت...
جنگ همیشه هست
و دفاع مقدس"تویی"!...
خودت بگو چند سال باید سربندت را برپیشانی داشته باشم
تا گره های کورم بازبشود؟!!!.
چقدر ذکرت را ورد زبانم کنم
و به کدام نامت به چله بنشینم
تا خودت بگویی عاقبتت بخیر ختم میشود عروسم!!!.
خیال آشفته و دل نگران را
چه میدانی ؟؟که فقط نام مادر آرام جان است!
فصل به اخر میرسد
ولی فصل انتظار همچنان باقی ست...
چقدر منتظر اشاره ات بمانیم مادر؟؟؟!
یا تو دعانمیکنی برایمان;و یا
ما کور شده ایم و کر...و الا که دعای مادرانه میگیرد.!
از وقتی تو رفتی
بی سر وسامان شده ایم
بگو به کدامین مزار بنشینم؟؟؟که دعایم کنی
بگو
بگو به کدامین شهید گمنام بسپارم
بگو....
تو زنده ای و دعایت همیشه سرزنده!
بگو به کدامین بقیع گریه کنم؟!
و باز گریه کنم
موی پریشان کنم
بگو که هستی
بگو نگاه مادرانه داری هنوز هم زهرا"س"!!!!!.
دلم برای قدم های پینه بسته ات تنگ است
دلم برای صدای غریب تو مست است
دلم برای نگاه رئوف تو تنگ است
بیا که خانه برایت عجیب دلتنگ است...
بیا و برایم گریه کن و یک دعابخوان ;مادر"س"...
#اومدنت#مبارکه#مادر"س"
#محتاج#دعای#مادرانه م#مادر"س"