ازحال بد؛به حال خوب
پنجشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ق.ظ
حال وروزم به جایی رسیده
که دوست دارم
پدری یامادری یامادربزرگی
نذر کنند برایم...
نذر پنجره فولاد
یاجمکران...
بعد مثل فیلمها وداستانها روبه راه شوم.
که ببرندم درحیاط جمکران بچرخانندم...
یابیایند پنجره فولاد دنبالم
ومن بعد بشوم آزاد شده ی امام رضا...
ازحال بد دلم حال خوب میخواهد.
آقاجان رضا؛دوباره کم آوردم!!!
ولی هنوز هم از دور دلم بهشت رضا میخواهد. . .
حتی دلم برای لوسترهای حرم تنگ شده!.
ولی من هنوز هم باخودم قهرم.
راه نجاتی بفرست امام الرئوف...
۹۴/۰۱/۲۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.