چقدر سخته که
یک روز صبح ازخواب که بیدار شدی
ببینی ...حرف بزنی....
اما نفهمی بقیه چی میگن!!!!!!
و سخت تر از اون اینکه
بقیه بهت بخندن و بگن دیوونه
و دخترات ذره ذره به این تمسخر;آب بشن...
امشب یادِ اون لحظه ای افتادم که
شامیا به اهل بیت "خارجی " گفتن....
یادِ روضه ی سر
یادِ رقیه.....!
قرار بود این روزا;روزای خوبی باشه
اما نمیدونیم چی میخاد سرمون بیاد....
#خدایا شکرت که به من اشک دادی
#الا بذکر الله تطمئن القلوب