گاهی دلم میخاهد تب کنم!!!
بی دلیل.
تا تو سراغم رابگیری...
درست مثل رمیله!!!
باور کن ؛شده بارها باهمان حال رمیله؛
مسجد رفته ام...
یعنی سراغم را از که میگیرد؛حسین؟؟؟!
مشغول و گرم بازار وقیمتها شده ای
مشغول دلگرمی های الکی
مشغول حرف های خاله زنکیه عروس
یادت رفته روضه ی خونت کم شده!!!
عصبی و بدخلق که هستی؛
مثل آدم آماده شو؛
دستمال روضه ات را
همراه یک مشت بغض همیشگی بردار؛
دنبال حسین کوچه به کوچه بچرخ...
خودش روضه اش را جور میکند
حالا چه شبی باشهدا باشد؛
چه قرارهفتگی مسجد محل...
برای حال افتضاح این روزهایم؛
فقط روضه ی حرم خودت
آن هم ایام فاطمیه میخاهد...
همین و بس!.
حالا خودت کلاه خودت را قاضی کن.