دار وندارمه آقا

بی بی جان. . .
گـــــدا نمی خواهی.؟!
دختر بی وفــــــا نمی خواهی. ؟!
کـــــاش می شد ز من سوال کنی
دخترم " کربـــــــلا " نمی خواهی. . !؟
.
.
#دل_ندارم_که_به
#معشوق_زمینی_بدهم
#دل_من_گوشه_صحنت
#به_خدا_جامانده

بایگانی
آخرین مطالب

۴۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

آنها که

تو را از من میگیرند را دوست ندارم که

دوست داشته باشم...

حالا میخواهد خواهر باشد

برادر باشد

رفیق باشد

یا حتی خودم باشم 

یا افکارم باشد

یا هرخطا و گناهی 

که در پی اش درد میگیرد وجدان من...

از من بگیر"خودم را"

تا همه ام"تو" باشی ؛حسین جان.

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۲

قرار دادهایم

باتو

فسخ شدنی نیست!!!

من باید پیمانکار باشم

و تو کارفرما...

اما برعکس شده انگار

تو پیمانکارتر از منی حسین جان.

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۶

دعای مادر مریض:

الهی دست به هرچی بزنی زر بشه دختر

الهی دستت به ضریح امام حسین برسه دختر

خواستم بگویم:فردا شبی؛شب جمعه؛ میرسد؛مادر...

من وگنبد وگوشه ی حرمت حسین...

رسیدم کربلا الحمدلله.

به اجابت برسد# بازهم #دعایت #کاش #مادر.

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۱

به شمر وجودم بگو:

دست ازسرمن بردارد؛حسین...

تو فقط زبان شمرها را میفهمی،حسین.

بگو پیاده شود از برابر من

خنجرش را تیز کرده برای من؛آقا

خوش ندارم ببینمش؛هرگز...

ناتوانم؛

دل بسوزان به آزادکرده ی خود.

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۶

قیام نکردی مگر برای احیای دین؟

قیام نکردی مگر برای"امر به معروف و نهی از منکر"؟

قیام نکردی مگر؛ تا "گناه" عرف زمانه ات نشود؛حسین؟...

این روزها

زمانه قیامی ازجنس خودت رامیخواهد انگار!!!!

این روزها

بی حیایی موج میزند درشهر...

این روزها

قدم به قدم که راه میروم درشهر

نبودت جار میزند درشهر...

این روزها

نبودت حس نمیشود؛بلکه!! باچشم دیده میشود؛ارباب.

این روزها

حس بی صاحبی و بی امامی دارد شهر!!!

این روزها

امر میکنیم به منکر و نهی میکنیم ازمعروف!!!

این روزها

گناه عرف جامعه شده؛حسین جان.

این روزها

همه دچار دین مردگی شده ایم؛آقاجان.

درد دین نداریم دیگر!!!

این روزها

دلم فقط حسین میخواهد....

که بیاید احیا کن مرا؛

دینم را

شهرم را

بغضم را

آدم های زمانه ام را...

قیام کن حسین.

۱ نظر ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۳

میگویند اعراب یکدیگر را به کنیه صدا میزنند

که غیر آن را بی ادبی می دانند...

استادی میگفت:حسین را حسین صدا نزنید

بی ادبی است به رسم ادب!!!

ازمحرم زیاد گذشته

ولی من هرچه کردم که بگویم:اباعبدالله

نتوانستم...

حسین جان:اصلن من به بی ادبی عادت دارم

ازکودکی گفته ام حسین...

من با "حسین" دم گرفته ام عمری؛

سخت است مرا رسم عرب!!!

مرا با آداب خودم بپذیر،حسین جان.

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۰

سکته کرده ام انگار

مثل آنها که یک طرفشان سیاه مشود!!!

مثل خانم رفیعی!!!!.

اما هنوز میفهمم درد را...

شکرمیکنم تو راحسین...

که نبود تو و خدایت

درد دارد هنوز.

درد زیباست

که هشدار میدهد به من

هشدار که بیدار باش.

یادت تسکین دردهایم حسین جان.

مگر نه اینکه تو از جنس خدایت هستی؟!

پس بی شک یاد تو آرام بخش دلهاست...

ای "ألا بذکر الله تطمئن القلوب‌" من.

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۲

سفرعشق از آن روز شروع شد که خدا

مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما

امروز به میلادی اش میشود9مارس2014#

ساعت پرواز:17#مقصد:فرودگاه نجف.

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۴۵

کثیف که باشی با کوچکترین ارتعاشی چرک میکنی

زیر دستان بانو!!!

آن وقت هزاردفترهم که باشد

تا بکشی خجالتت را

افاقه نمیکند.

خدانصیب نکند

این نوع تمرین نقاشی را...

یا وَجیهَـةً عِندَاللّهِ اِشفَعـی لَـنا عِنـدَاللّه...

۱ نظر ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۴

الهی دور نباشدتعبیرخوابم

چقدر شیرین بود ...

پای پیاده برمیگشتیم ازحرمت حسین جان.

که انتهایش ختم شد به شلمچه...

جالب که

اول راه کفشم گم شد

و در آخرسفر،پیداشدند کفش هایم.

۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۱۸